ای مادر شهید، ماه عزا رسید
دلم تنگه برای روضههای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
مادر حلالم کن...
انگار تو حسینیه
چادر به کمر بستی
نذری میپزی مادر
مشغول دعا هستی
تا روز ابد هستم
مدیون دعای تو
مثل پسرت امسال
خالی شده جای تو
مادر حلالم کن...
تابوت شهیدت رو
وقتی که بغل کردی
یک کربوبلا برپا
با اهل محل کردی
تو صحن حسینیه
با این گل پرپر
گفتی به همه: بچهم
قربون علیاکبر
مادر حلالم کن...
تو قلب حسینیه
عکس پسرت قابه
فردای قیامت هم
پشت سر اربابه
فرزندتو میدیدی
تو سینهزنا هر شب
اون مست علیاکبر
تو همنفس زینب
مادر حلالم کن...
یاد پسرت بودی
وقتی که منو دیدی
یه چفیه بهم دادی
سربندمو بوسیدی
گفتی پسرم عباس
تو جبهه علمداره
پیغوم نبری مادر
چَن وقته که بیماره
مادر حلالم کن...
افسوس نشد مادر
شمع پسرت باشم
افسوس نشد مادر
مثل پسرت باشم
گفتی نفس آخر
فردا رو میخوای مادر
دستت به ضریح دل
چشمت به لب رهبر
مادر حلالم کن...
ای مادر شهید، ماه عزا رسید
دلم تنگه برای روضههای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
دلم تنگه برا سوز دعای تو
موضوع مطلب :